جدول جو
جدول جو

معنی سر سپردن - جستجوی لغت در جدول جو

سر سپردن
تسلیم شدن، مطیع گشتن، فرمان برداری کردن
تصویری از سر سپردن
تصویر سر سپردن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سر آوردن
تصویر سر آوردن
به سرآوردن، پایان دادن، به آخر رساندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
لیز خوردن، سریدن، لغزیدن، از روی سرسره یا جای سراشیب خزیدن و فرود آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
از کاری یا چیزی نومید و دل زده شدن و از آن صرف نظر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سر سپرده
تصویر سر سپرده
فرمان بردار، آنکه فرمان کسی را می پذیرد یا اجرا می کند
فرمان بر، فرمان پذیر، فرمان شنو، فرمان نیوش، سر به راه، سر بر خط، نرم گردن، طاعت پیشه، طاعت ور، مطیع، طایع، مطاوع، مطواع، عبید، منقاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از در سپردن
تصویر در سپردن
سپردن، واگذاشتن، راه را پیمودن و به پایان رساندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرسپردن
تصویر سرسپردن
مطیع گشتن، فرمانبرداری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در سپاردن
تصویر در سپاردن
ترک کردن وا گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در سپردن
تصویر در سپردن
در سپاردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جا سپردن
تصویر جا سپردن
دادو جا و مکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تن سپردن
تصویر تن سپردن
تسلیم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی سپردن
تصویر پی سپردن
پایمال کردن، رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر آوردن
تصویر سر آوردن
بنهایت ریسدن بپایا رسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
دل زده شدن بر اثر شکست. لیز خوردن لغزیدن: روی یخها سر خورد، فرود آمدن از جایی سراشیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل سپردن
تصویر دل سپردن
دل سپردن بکسی عاشق او شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
((~. دَ))
دلزده شدن، ناامید شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
((سُ. دَ))
لیز خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پی سپردن
تصویر پی سپردن
((~. س ِ پَ دَ))
پایمال کردن، عبور کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرسپردن
تصویر سرسپردن
((سَ. س پُ دَ))
تسلیم شدن، فرمان بردن
فرهنگ فارسی معین
مطیع شدن، منقاد شدن، متابعت کردن، تسلیم شدن، فرمانبردار شدن، مطیع گشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
Glide, Slide, Slip
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
glisser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
deslizarse, deslizar, resbalar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
미끄러지다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
meluncur, terpeleset
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
फिसलना , फिसलना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
glijden, uitglijden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
deslizar, escorregar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
scivolare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
滑行 , 滑动 , 滑倒
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
ślizgać się, poślizgnąć się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
ковзати , посковзнутися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
gleiten, rutschen, ausrutschen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
скользить , скользить , поскользнуться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
להחליק
دیکشنری فارسی به عبری